ورود ضرر مسلم به موکل
ورود ضرر مسلم به موکل - شکایت از وکیل
حتما با توضیحاتی که در مقدمه گفته شد، متوجه شدهاید که اثبات فعل زیانبار و تقصیر وکیل، به تنهایی به معنای این نیست که او باید خسارتی را جبران کند بلکه علاوه بر آن، باید وجود خسارت مسلم را هم اثبات کنید. یعنی دادگاه از شما میخواهد ثابت کنید که برای مثال در نتیجهی شکست در دعوا حق مشروع خود را از دست دادهاید یا در نتیجهی افشای اسرارتان توسط وکیل، ضرری به حیثیت شما وارد شده است. بنابراین باید چنین خسارتی وجود داشته باشد و شما قادر به اثبات آن باشید. در مورد خسارت این دو نکته کاربرد زیادی دارد:
۱. اگر در دعوایی، قانون شما را محق نشناسد و وکیل در دعوا شکست بخورد، شما نمیتوانید از او بخواهید که خسارت وارد شده به شما را جبران کند. چون شما حقی نداشتهاید که با شکست در دعوا از آن محروم بمانید و در نتیجه زیاندیده محسوب شوید. برای مثال فرض کنید که شما سه ماه پیش قولنامهای را برای فروش آپارتمان خود منعقد کردهاید و متعهد شدهاید پس از سه ماه، با حضور یافتن در دفتر اسناد رسمی، ملک را به طور رسمی به خریدار منتقل نمایید اما اکنون به یک دلیل شخصی از فروش پشیمان شدهاید و از رفتن به دفتر اسناد رسمی خودداری میکنید. خریدار هم با طرح دعوا از دادگاه میخواهد که شما را ملزم به تنظیم سند رسمی و پرداخت خسارت تأخیر نماید. اگر وکیل شما در دفاع در مقابل خریدار شکست بخورد، شما نمیتوانید از او مطالبهی خسارت کنید. چون قانون نمیپذیرد که کسی دلایل شخصی خود را وسیلهی خودداری از انجام تعهداتش قرار دهد. درنتیجه شکست وکیل حق مشروع و قانونی شما را از بین نبرده است و ضرر محسوب نمیشود.
اما آیا وکیل نباید به شما اطلاع میداد که در چنین دعوایی حقی ندارید و پیروز نخواهید شد؟ بعضی حقوقدانان عقیده دارند که وکیل باید قبل از پذیرفتن وکالت، در مورد امکان پیشرفت خود به شما اطلاعرسانی کند زیرا اگر موکل اطمینان پیدا کند که به نتیجه نخواهد رسید، قطعا حاضر به تنظیم قرارداد وکالت نخواهد شد. این گروه از حقوقدانان معتقدند اگر وکیل در مواردی که میداند در دعوا به نتیجه نمیرسد، این مطلب را به موکل گوشزد نکند؛ در برابر او مسئول است و موکل میتواند با رجوع به او حقالوکالهای که پرداختهاست، پس بگیرد. با این حال نگارنده در رویهی قضایی نشانهای از پذیرش قطعی این نظر نیافته است.
۲. ضرری که به شما وارد میشود باید مسلم باشد. برای مثال فرض کنید که پس از صدور رأی علیه شما در مرحلهی اول، وکیل در مهلت قانونی که برای تجدیدنظر وجود دارد (مهلت بیستروزه از تاریخ ابلاغ رأی) درخواست تجدیدنظر نمیکند و در نتیجه رأی قطعی شده و شما مکلف به اجرای آن میشوید. در این مورد وکیل مرتکب فعل زیانبار شدهاست و شما فرصت تجدیدنظر را از دست دادهاید. با این حال مسلم نیست که اگر تجدیدنظرخواهی انجام میشد، شما حتما در دادگاه تجدیدنظر پیروز میشدید. به همین دلیل این ضرر قطعی محسوب نمیشود بلکه تنها احتمالی است و در وضعیت فعلی حقوق ایران در قابل جبران بودن آن تردید وجود دارد. البته در بین حقوقدانان این نظر مطرح شده که با وجود اینکه پیروزی در مرحلهی تجدیدنظر قطعی نیست، اما همین فرصتی که برای تجدید نظر وجود دارد، ارزشمند و مسلم است و درنتیجه از دست دادن آن، ضرر مسلم محسوب میشود. با این حال لازم است یادآوری شود که در رد یا تأیید این نظر نیز ظاهرا رویهی قضایی تا امروز اظهارنظری نکرده است.